فهرست مطالب

نوآوری های آموزشی - پیاپی 85 (بهار 1402)

فصلنامه نوآوری های آموزشی
پیاپی 85 (بهار 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/01/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حمیدرضا تاجی، محسن دیبایی صابر* صفحات 7-30

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه های آموزش سواد رسانه ای و تحلیل جایگاه آن در اسناد بالادستی آموزش وپرورش انجام شد. سروش پژوهش توصیفی شامل تحلیل اسنادی و نیز تحلیل محتوا و رویکرد آن کاربردی است. جامعه پژوهش در بخش تحلیل اسنادی، کلیه متون مرتبط با آموزش سواد رسانه ای و در بخش تحلیل محتوا، چهار سند بالادستی نظام آموزش وپرورش ایران است. با توجه به ماهیت موضوع، از نمونه گیری صرف نظر و کل جامعه بررسی شد. ابزارهای اندازه گیری فرم فیش برداری و فهرست تحلیل محتوای محقق ساخته است. داده های اسنادی به شیوه کیفی و داده های تحلیل محتوا با استفاده از شاخص های توصیفی در فرایند تحلیلی آنتروپی شانون بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان داد: 1. چارچوب مفهومی آموزش سواد رسانه ای را می توان در سه مولفه شناخت، تفکر انتقادی و تولید و تعامل پیام دسته بندی کرد. هریک از این مولفه ها نیز به چند خرده مولفه تقسیم می شود؛ 2. میزان توجه به مولفه های آموزش سواد رسانه در اسناد بالادستی آموزش وپرورش متفاوت است؛ به طوری که بیشترین تاکید بر مولفه شناخت و کمترین تاکید بر مولفه تفکر انتقادی است؛ 3. در بین اسناد بررسی شده ، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به سند چشم انداز بیست ساله (534/0) و کمترین مربوط به سند تحول بنیادین آموزش وپرورش (0/87) بوده است.

    کلیدواژگان: آموزش وپرورش، اسناد بالادستی، سواد رسانه ای، تحلیل محتوا
  • محمدحسین کفراشی، نرگس حسن مرادی*، مجتبی معظمی صفحات 31-54

    این پژوهش با هدف طراحی و تدوین الگویی برای ارایه خدمات آموزشی و پرورشی به فرزندان دانش آموز شهدا و جانبازان و ایثارگران در ایران اجرا شده است. برای تحقق این هدف، از روش پژوهش نظریه داده بنیاد استفاده شد. جامعه آماری پژوهش عبارت اند از: 1. کلیه اسناد و دستورالعمل ها شامل فرمان امام خمینی (ره)، دستور رهبر معظم انقلاب، مجموعه مصوبات شورای عالی آموزش وپرورش، اساسنامه مدارس شاهد، اساسنامه طرح شاهد و ایثارگران، قانون جامع ایثارگران، آیین نامه ماده 67 قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران، شیوه نامه انتخاب و سامان دهی نیروی انسانی به مدارس شاهد، برنامه ششم توسعه کشور، دستورالعمل آموزشی و پرورشی طرح پراکنده شاهد و دستورالعمل برنامه هفتگی و ساعت کار آموزشی و پرورشی مدارس شاهد؛ 2. مبانی نظری (پژوهش ها و مقاله ها و کتاب ها) و استفاده از حداکثر ممکن پژوهش ها و مقاله ها و کتاب ها؛ 3. هفتاد نفر از متخصصان و مدیران ارشد و میانی و دست اندرکاران. برای گردآوری داده ها و اطلاعات در بخش اسناد و همچنین مبانی نظری از سیاهه بررسی اسنادی و در بخش متخصصان و دست اندرکاران از فرم مصاحبه استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل محتوای کیفی و رعایت قواعد مقوله بندی و نرم افزار مکس کیودی ای 12 استفاده شد. براساس یافته های پژوهش، تعداد 426 کد باز شناسایی و در قالب 85 کد محوری و هفت کد انتخابی تقسیم بندی شد که عبارت اند از: خدمات آموزشی، خدمات پرورشی فرهنگی، خدمات مشاوره ای و روان شناختی، خدمات تربیت بدنی و تندرستی، خدمات مالی، خدمات نیروی انسانی و خدمات فضا و تجهیزات. در این مقاله، متناسب با این ویژگی ها، الگوی مفهومی ارایه خدمات آموزشی و پرورشی به فرزندان دانش آموز شهدا و جانبازان و ایثارگران در ایران و همچنین تقسیم وظایف دستگاه های مرتبط ترسیم شد.

    کلیدواژگان: الگوی مفهومی، ایثارگر، خدمات آموزشی و پرورشی، جانباز، شهدا
  • سلیم بلوچ*، محمد حسنی، بهناز مهاجران صفحات 55-82
    پژوهش حاضر، که با هدف طراحی الگوی پاسخ گویی اجتماعی در مدارس ابتدایی ایران انجام شده است، براساس هدف کاربردی و گردآوری داده ها کیفی بوده و در آن از روش داده بنیاد استفاده شده است. میدان پژوهش را استادان رشته مدیریت آموزشی در دانشگاه های دولتی کشور تشکیل داده اند. مشارکت کنندگان با رویکرد هدفمند و روش نمونه گیری نظری و استفاده از معیار اشباع نظری داده ها انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختارمند است. تحلیل داده های به دست آمده از روش اشتراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی با نرم افزار مکس کیو دی ای 18 انجام شده است. در بخش نتیجه گیری، براساس چارچوب اشتراوس و کوربین،  در بخش عوامل علی پنج مقوله (توجه به مدارس دولتی و عصر فناوری، وجود اخلاق و قانون، وجود سازمان های ارزشیاب در جامعه، جامعه فرهیخته، مدرسه و مدیریت آن)، پدیده محوری هفت مقوله (مشارکت، محیط زیست، وجدان، مالی، فرهنگ و اجتماع، شفاف سازی، آگاهی و یادگیری)، راهبردها پنج مقوله (فعالیت انجمن ها و نهادهای مدنی، آگاهی جامعه مدنی درخصوص حقوق شهروندی خود و انتظارات مدرسه، تمایل مدیریت مدرسه به پاسخ گویی، وضعیت اقتصادی و رفاهی و ارتباطات مدرسه)، شرایط میانجی شش مقوله (باورها و هنجارهای جامعه، توجه به ذی نفعان مدرسه، کیفیت مدرسه، رهبری اثرگذار، مطالبه گری جامعه و سبک های مدیریت حمایتی)، شرایط زمینه ای چهار مقوله (وضعیت جامعه، وجود رسانه های رسمی و مجازی، نوع نظام مدرسه و میزان آگاهی، دموکراسی در جامعه) و پیامدها هشت مقوله (افزایش مشارکت در امور مدارس، افزایش عملکرد و اثربخشی معلمان در تمامی زمینه ها، حمایت و اعتماد به مدارس، شفاف سازی، رشد فکری و فرهنگی جامعه، یادگیری و عملکرد بهتر دانش آموزان، بهبود عملکرد و اثربخشی مدارس و عدالت آموزشی) شناسایی شدند.
    کلیدواژگان: پاسخ گویی اجتماعی، مدارس ابتدایی، ایران، داده بنیاد
  • افسانه پورنگ، نسیم اصغری*، احمد شاهورانی، مسعود کبیری صفحات 83-106
    توانایی مرتبط کردن تمام ویژگی های ضروری یک موقعیت، در قالب بزرگ نمایی یا کوچک نمایی، معرف یک تفکر به شکل نسبی است. ظهور تفکر نسبی پیش آگهی آغاز ساخت پلی برای پر کردن شکاف میان ساختارهای جمعی و ضربی است. تفکر نسبی عملکردی شناختی است که توانایی تحلیل تغییر در شرایط نسبی را توصیف می کند. قابلیت هدایت و کار با جنبه های کیفی به تقویت تفکر تناسبی کمی منجر می شود. مطالعه کیفیت ادراک معلمان دورنمای شیوه ایجاد و توسعه ساختارهای مفهومی نزد فراگیران است. این مطالعه با هدف تعیین ویژگی های کیفی دانش محتوا و پداگوژیکی محتوای استدلال تناسبی کیفی به بررسی دانش بازنمایی های مرتبط میان مشارکت کنندگان در پژوهش پرداخته است.پژوهش حاضر توصیفی و از نوع زمینه یابی است. نمونه آماری این پژوهش شامل 180 نفر از معلمان مقاطع ابتدایی، متوسطه اول (ریاضی) و دانشجو معلمان است. ابزار پژوهش آزمون محقق ساخته و ارزیابی در چارچوب نظریه های این حوزه به واسطه تحلیل کمی کیفی صورت گرفته است.از نتایج ارزیابی می توان به نزدیکی شیوه عملکرد دانشجومعلمان و معلمان دوره ابتدایی اشاره کرد که تقریبا نیمی از هر یک از این دو گروه عملکرد موفقی داشتند. بیشترین تعابیر صحیح به ترتیب از سوی معلمان متوسطه، دانشجومعلمان و معلمان ابتدایی مشاهده شد. توجه به پیش درآمدها و ضرورت های روند توسعه استدلال تناسبی از سوی معلمان، تعمیق بررسی آن توسط پژوهشگران و مطالبه آن در طراحی های تعلیمی مراکز تربیت معلم مورد تاکید محققان این مطالعه است. در خصوص آموزش معلمان آینده ایجاد حساسیت به پیامد تاخیر ظهور تفکر تناسبی دانش آموزان ضروری است.
    کلیدواژگان: استدلال تناسبی کیفی، تفکر تناسبی، دانش پداگوژی محتوا
  • دادرحمن سگاری، ناصر ناستی زایی* صفحات 107-1026
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثر خشونت معلم بر هیجانات مثبت و منفی تحصیلی و اضطراب مدرسه است و روش آن توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر سرباز (استان سیستان و بلوچستان) در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند (1910=N). به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای (برحسب جنسیت و رشته تحصیلی) تعداد 320 دانش آموز ازطریق مقیاس های خشونت معلم، هیجانات کلاس درس و اضطراب مدرسه مطالعه شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، دوربین واتسون و تحلیل مسیر با کمک بسته نرم افزار آماری در علوم اجتماعی نسخه 16 و نرم افزار حداقل مربعات جزیی هوشمند نسخه 2 استفاده شد. یافته ها نشان داد که خشونت معلم بر هیجانات مثبت تحصیلی (غرور، لذت و امید) اثر منفی و بر هیجانات منفی تحصیلی (شرم، اضطراب، خستگی، ناامیدی و خشم) و اضطراب مدرسه (اضطراب امتحان، ترس از ابراز وجود، فقدان اعتمادبه نفس) اثر مثبت دارد. با توجه به نتایج، برگزاری کارگاه های آموزش ضمن خدمت برای معلمان در حوزه های آشنایی با حقوق طبیعی کودکان، کنترل خشم، شفقت و گذشت از دیگران پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: خشونت معلم، هیجانات مثبت تحصیلی، هیجانات منفی تحصیلی، اضطراب مدرسه
  • مجتبی جهانی فر* صفحات 127-146
    مدل ها ابزارهای تاثیرگذار در یادگیری علوم به شمار می روند و اگر شاگردان درباره ماهیت مدل ها، هدف از مدل سازی و کاربرد آن ها در فرایند یادگیری فکر نکنند، این اثربخشی محدود خواهد بود. این پژوهش درپی کاوش نوع و سطح درک شاگردان دوره دوم متوسطه از مدل و دانش فرامدل سازی در دروس فیزیک، شیمی و زیست شناسی است. در این پژوهش کمی  توصیفی، نمونه در دسترس530 نفر از دانش آموزان دوره دوم متوسطه، به منظور پاسخ گویی به پرسش نامه بررسی میزان دانش مدل سازی (مدل شایستگی مدل) انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها از مدل سوال پاسخ امتیاز پاره ای استفاده شد. یافته ها نشان داد که شاگردان در درجه اول، به مدل های عینی و عملکردی فکر می کنند و مدل های انتزاعی (نمودار یا معادله) در درجه دوم اهمیت قرار دارند. دانش مدل سازی و آگاهی از کارکرد و اهداف مدل ها از حوزه محتوایی مستقل نیست و به دنبال آن، نوع و کاربرد مدل ها به محتوا و درس بستگی دارد؛ به گونه ای که شاگردان از مدل سازی در زیست شناسی بیشتر به منظور توصیف پدیده ها و در فیزیک و شیمی به منظور پیش بینی و استدلال بهره می بردند. پیشنهاد می شود در برنامه درسی علوم به مدل و دانش مدل سازی در محتوای درسی توجه بیشتر شود و مهارت های فراشناختی شاگردان برای تشخیص، کاربرد، بازبینی و ارزیابی مدل ها توسعه داده شود. همچنین معلمان علوم به استفاده آگاهانه از مدل سازی در فرایند تدریس تشویق شوند.
    کلیدواژگان: آموزش علوم، دانش مدل سازی، فرامدل سازی، مدل امتیاز پاره ای
  • مهدی تائید، محسن نظرزاده زارع*، عباس خاکپور صفحات 147-163

    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سبک رهبری دیجیتال در تدریس دیجیتال معلمان با نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی است. برای نیل به این هدف، از روش توصیفی همبستگی به کمک مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه پژوهش را همگی معلمان مدارس دولتی و غیردولتی شهرستان خدابنده به تعداد 956 نفر تشکیل می دهند. نمونه پژوهش نیز شامل 274 معلم بود که به روش نمونه گیری سهمیه ای و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، سه پرسش نامه سبک رهبری دیجیتال انجمن بین المللی فناوری آموزش (2014)، تدریس دیجیتال حمزه و همکاران (2021) و توانمندسازی روان شناختی اسپریتز و میشرا (1997) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو نرم افزار اس پی اس اس 26 و اسمارت پی ال اس 3 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که رهبری دیجیتال بر دو متغیر تدریس دیجیتال (بتا=89/0) و توانمندسازی روان شناختی معلمان (بتا=65/0) اثر مستقیم و معناداری دارد. توانمندسازی روان شناختی معلمان نیز بر تدریس دیجیتال معلمان (بتا=82/0) اثر مستقیم و معناداری دارد. همچنین رهبری دیجیتال با نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی (بتا=24/0) بر تدریس دیجیتال معلمان اثر غیرمستقیم و معناداری دارد. براساس یافته های پژوهش، گفتنی است که موفقیت سبک رهبری دیجیتال بر تدریس دیجیتال معلمان نیازمند فرهنگ سازی در به کارگیری ابزارهای دیجیتال در فرایندهای یاددهی -یادگیری، فراهم کردن زیرساخت های لازم برای تدریس دیجیتال معلمان و کمک به افزایش شایستگی ها، مهارت ها و اعتمادبه نفس معلمان در استفاده از ابزارهای دیجیتال در فرایند یاددهی- یادگیری است.

    کلیدواژگان: رهبری دیجیتال، تدریس دیجیتال، توانمندسازی روان شناختی، معلمان
|
  • Hamidrezā Tāji, Mohsen DibāI Sāber * Pages 7-30

    The aim of this study was to identify the components of media literacy education and analyze its place in the upstream documents of education. The descriptive research method included: documentary analysis as well as content analysis and its approach was also applied. The research population in the documentary analysis section of all texts related to media literacy education and in the content analysis section of the four upstream documents of the Iranian education system Due to the nature of the subject, sampling has been omitted and the whole community has been studied. i Qualitative data and content analysis data were analyzed using descriptive indicators in the Shannon entropy analysis process. The results showed:1- The conceptual framework of media literacy education can be classified into three components: cognition, critical thinking, and message production and interaction.2- The level of attention to the components of media literacy training in upstream documents of education is different.3- Among the studied documents, the highest significance coefficient was related to the 20-year vision document and the lowest significance coefficient was related to the document of fundamental transformation of education

    Keywords: Education, upstream documents, Media Literacy, content analysis
  • MohammadHosein Kafrāshi, Narges Hasan Morādi *, Mojtabā Moazzami Pages 31-54

    This research has been carried out with the aim of designing and developing a model for providing educational services to the children of martyrs, veterans and sacrificers as students in Iran. To achieve this goal, the grounded theory method was used. The research population included 1- all documents and instructions including Imām Khomeini's orders, the order of supreme leader of the revolution, the set of approvals of the supreme council of education, statutes of Shāhed schools, the statutes of the Shāhed and sacrificers' project, the comprehensive law of sacrificers, regulation of article 67 of the comprehensive law of service to sacrificers, manual for selection and organization of human resources for Shāhed schools, the sixth development plan of the country, educational instruction of Shāhed scattered plan and instruction of weekly program and educational working hours of Shāhed schools, 2. Theoretical foundations (researches, articles and books) and using as many researches, articles and books as possible, 3- Specialists, senior and middle managers, and hands-on workers. 70 people were selected as the research sample. To collect data in the document section as well as theoretical foundations, a documentary review checklist was used, and an interview form was used in the experts and practitioners' section. To analyze the research data, qualitative content analysis, observance of categorization rules and Max QDA12 software were used. Based on the findings, 426 open codes were identified in the form of 85 axial codes and 7 selected codes including educational services, educational-cultural services, counseling and psychological services, physical education and health services, financial services, human resources services and space and equipment services. In accordance with these characteristics, in this paper, a conceptual model of providing educational services to the children of martyrs, veterans and sacrificers as students in Iran and also the division of duties of related institutions were drawn.

    Keywords: Conceptual model, Sacrificer, Educational services, Veteran, Martyrs
  • Salim Balouch *, Mohammad Hasani, Behnāz Mohājerān Pages 55-82
    The present study was conducted to design a social accountability model for Iranian primary schools. The study was applied in terms of purpose, and in terms of data collection, it was qualitative with grounded theory design. The research population included professors of educational management in the state Universities of Iran, and the research sample were selected using purposeful approach, theoretical sampling and through the criterion of theoretical saturation. Data were collected using semi-structured interview, and they were analyzed using Strauss and Corbin's method in three stages of open, axial and selective coding through MAXQDA 18 software. The results showed that based on Strauss and Corbin's framework, five categories (attention to public schools and the age of technology, the existence of ethics and law, the existence of evaluation organizations in society, the educated community, and the school and its management) were identified in terms of the causal conditions. Also, seven categories of phenomenon-centric including the participation, environment, conscience, finance, culture, and community, clarification, and awareness and learning were determined. In terms of   strategies, five categories including the activities of civil associations and institutions, civil society awareness of its citizenship rights and school expectations, the school management's willingness to be accountable, economic and welfare status, and school communication were identified. In terms of intervening conditions, six categories including the beliefs and norms of the community, attention to school stakeholders, school quality, effective leadership, community's demanding, and supportive management styles were determined. Also, in terms of contextual conditions, four categories were identified, i.e., the status of society, the existence of formal and virtual types of media, type of school system, and the level of awareness and democracy in society. Furthermore, in terms of consequences, eight categories, i.e., increasing the participation in the school affairs, increasing the performance and effectiveness of teachers in all areas, supporting and trusting the schools, clarification, intellectual and cultural development of society, better learning and performance of students, improving performance and effectiveness of schools, and educational justice, were identified.
    Keywords: social accountability, Primary Schools, Iran
  • Afsāne Poorang, Nasim Asghari *, Ahmad Shāhvarāni, Masoud Kabiri Pages 83-106
    Ability to relate all the essential features of a situation in the form of zooming in or out represents thought in a relative form. The emergence of relative thinking, is the prognosis for the beginning of building a bridge to fill the gap between collective and multiplicative structures. Relative thinking is a cognitive function that describes the ability to analyze the change in relative conditions. The ability to lead and work with qualitative aspects leads to the strengthening of quantitative proportional thinking. Studying the quality of teachers’ perception is a perspective of how learners create and develop conceptual structures. With the aim of determinning the qualitative characteristics of knowledge of content pedagogy of qualitative proportional reasoning, this study examined the knowledge of related representations among the research participants. It was a descriptive study with survey design. The research sample consisted of 180 primary school teachers, first cycle high school math teachers and student-teachers. The research tool was the researcher-made test and the evaluation was done under the framework of the theories of this field through a mixed-methods analysis. Based on the results, the closeness of the performance of student-teachers and the primary school teachers could be pointed out, i.e., almost half of each of these two groups had a successful performance. The most correct interpretations were presented by high school teachers, student-teachers and primary school teachers, respectively.Paying attention to the preliminaries and necessities of the process of developing proportional reasoning by teachers, deepening its investigation by researchers and demanding it in the educational designs of teacher training centers were emphasized by the researchers of this study.Regarding the training of future teachers, developing sensitivity to the consequences of the delay in the emergence of students' proportional thinking is necessary.
    Keywords: Qualitative Proportional Reasoning, Relative Thinking, Knowledge of Content Pedagogy
  • Dādrahmān Segāri, Nāser Nāstizāyi * Pages 107-1026
    The purpose of this study was to investigate the effect of teacher's violence on positive and negative academic emotions and school anxiety. It was a descriptive-correlation research. The research population included all second cycle high school students in Sarbāz city (Sistān and Baluchestān province) in the academic year 2021-2022 (N=1910). The research sample consisted of 320 students who were selected through random stratified sampling (by gender and field of study). Also, the research instruments consisted of teacher violence scale (Piskin et al., 2014), class- related emotion scales (Pekrun, 2005) and school anxiety scale (Phillips,1978). Kolmogorov-Smirnov tests, Pearson correlation coefficient, Durbin-Watson and path analysis were used to analyze the data, using SPSS (Version 16) and Smart PLS (version 2) softwares. Findings showed that teacher's violence has a negative effect on positive academic emotions (pride, pleasure and hope) and has a positive effect on negative academic emotions (shame, anxiety, hopelessness, boredom, anger) and school anxiety (test anxiety, fear of assertiveness, lack of confidence).  Considering the results, holding in-service training workshops for teachers in the areas of familiarity with children's natural rights, anger management, compassion and forgiveness towards others is recommended.
    Keywords: Teacher's Violence, Positive academic emotions, Negative Academic Emotions, school anxiety
  • Mojtabā Jahānifar * Pages 127-146
    Models are valuable tools for learning science, however, their utility would be restricted if students do not consider the nature of models, their purpose, and their implementation in the learning process. The focus of this research was to find out about the type of model and meta-modeling knowledge of second cycle high school students on physics, chemistry, and biology courses. The research sample consisted of 530 second cycle high school students who were selected through convenience sampling method to answer the modeling knowledge questionnaire. Partial credit question-answer model was used to analyze the data. Findings showed that students think primarily about objective and functional models, and abstract models (diagram or equation) are of secondary importance. Modeling knowledge and awareness of the function and objectives of models are not independent from the content area, and the type and application of models depend on the content and the course, in such a way that students use modeling in biology more to describe phenomena and in physics and chemistry for prediction and reasoning. It is suggested that in the science curriculum more attention should be paid to the model and modeling knowledge in the course's content, and the students' metacognitive skills should be developed to identify, apply, revise, and evaluate models. Science teachers should also be encouraged to consciously use modeling in the teaching process.
    Keywords: science education, Modeling Knowledge, meta-modeling, partial credit model
  • Mahdi TaYid, Mohsen Nazarzāde Zāre *, Abbās Khākpoor Pages 147-163

    The aim of this study was to investigate the impact of digital leadership style on teachers’ digital teaching with the mediating role of psychological empowerment. To achieve this purpose, the descriptive-correlation method was used by the structural equation modeling. The research population consisted of all the teachers in public and non-public schools in Khodābande city (N= 956), from whom, 274 teachers were selected as sample, according to Krejcie & Morgan's table and using quota sampling. The research tool consisted of three questionnaires including the digital leadership of ISTE (2014), the digital teaching of Hamzah, Nasir, & Wahab (2021), and the psychological empowerment of Spritzer & Mishra (1997). To analyze the data, the researchers used two softwares, i.e., SPSS (Version 26) and Smart PLS (Version 3). Findings showed that the digital leadership style has a direct and significant effect on two variables: digital teaching (β=0.89) and psychological empowerment (β=0.65). Also, psychological empowerment has a direct and significant effect on the digital teaching of teachers (β=0.82). Finally, digital leadership with the mediating role of psychological empowerment has an indirect and significant effect on digital teaching (β=0.24). Based on the research findings, it could be said that the success of digital leadership style in teachers’ digital teaching requires culturalization in the use of digital tools in the teaching-learning process, providing the infrastructures necessary to teach teachers, and increasing the competency, skill, and confidence of teachers in the use of digital tools in the teaching-learning process.

    Keywords: Digital leadership, Digital teaching, Psychological Empowerment, Teachers